معماری، حرکت و طبیعت

معماری، حرکت و طبیعت

معماری، حرکت و طبیعت

مقدمه

   برای خلق حرکت، ایجاد حرکت ضروری است. فکر ما همواره اصرار به تلاش و حرکت دارد. بی قرار است و پرتلاش. مدام ذهن می جوشد و بعد می جهد. هرگز فراغت نمی یابد. همیشه مشغول تجزیه و تحلیل قضایا است. محرک ها برای حرکت متفاوت اند و هر یک از آنها اهمیت خاص خود را دارند؛ اما همه آنها یک وجه تشابه کلی دارند.

در همه آنها میل به فرار از آنچه است. فرار از زندگی یکنواخت روزانه، فرار از رابطه ای که دیگر مرده و فاقد شعور و زنده بودن است . فرار از علم و دانشی که بوی کهنگی می دهد، گذشته حال و آینده یکی بعد از دیگری در پیش روی ماست، اما نه در خط مستقیم.

انسان ها طبیعتاً به آرمانی تر کردن گذشته خود و بهتر دانستن آن از آنچه بوده و نیز به خنثی کردن توهمات خود درباره آینده نگرش دارند و هرچه به زمان حال نزدیکتر می شوند این گرایش تشدید می شود.
پویایی و حرکت، تنها مختص به زمان ما نیست از تئوری های علمی گرفته تا فلسفه های عرفانی در شرق و غرب همه نوعی به این حرکت در اجزاء جهان اشاره دارند. در روند پیشرفت جهان، بازدیدکنندگان جهان مجبور هستند که در تجربه ای از پدیده ها غوطه ور شوند و با جریان آن پیش روند علم کنونی به سرعت و همه جانبه با این جریان به جلو می رود. معماری نیز باید بیانگر این حرکت پویایی و تغییر باشد.

پیتر کوک میگوید معماری نه یک فرآیند بلکه وارد ساختن تغییر در یک فرآیند است. ژیل دلوز می گوید فیلسوف، خالق مفهوم است و خلق مفهوم هم باید بر اساس شرایط اینجا و اکنون صورت گیرد. بنابراین معماری باید پویا باشد و این پویایی از هر نظر در آن باید قابل درک باشد. معماری بیشتر از این نمی تواند با شرایط ایستایی فضا و مکان و خود را همساز کند. پویایی یک اثر می تواند متأثر از تناسب و شکل آن باشد. در هر اثری یک تحرک قوی یا ضعیف وجود دارد.

ساختمانی که متقارن و دارای تناسبات متعارف باشد نسبت به ساختمانی که عناصر آن متضاد و دارای پیچیدگی است، پویایی را کمتر القاء می کند. هر فرمی حرکت را در ذات خود دارد. یک راهرو باریک، حرکت در امتداد محور را به ما القاء می کند. در حالی که در یک پلان مربع احساس ایستایی و تمرکز می کنیم. تحرک تنها در فرم ها وجود ندارد. بلکه در ترکیب فرمال نیز دیده می شود. هر تضاد فرمی دارای تحرکی است که به صورت یک رابطه متقابل بین تنش های جهت داده شده بروز می کند.

   فضا پدیده ای پویاست که به طور پیوسته خلق می شود، تجربه می شود و پیش میرود. و از همه سو تعاریف جدید را طلب می کند. گویی لحظه ای نو، فضایی نو را می طلبد و فضای شناسنامه دیروز، از فضای امروز به اندازه کافی دور مانده است. فضایی پویا، فضای لحظه های پی در پی یک مکان معماری است؛ فضای تغییر است.

هرگونه حرکت در فضا زمانی حاصل می گردد که ساختار مدل اولیه تغییر کند. مسئله تغییر فضا در قلمرو تغییر مدول سازماندهی فضایی، حاوی معناست. مدلی که به صورت همزمان دارای ابعاد فیزیکی و متافیزیکی است. این تغییرات فضایی می تواند در پلان اتفاق بیفتد.

با در نظر گرفتن باورهای سنتی، باید پذیرفت که هیچ ایجادی پایدار نیست. زیرا که نه در جزء و نه در کل و نه در عوامل جزء بهره گیری ثابت نبوده و پویا و متغیر است .ساخت و سازهای معمارانه جزء بارزترین سازه های دست بشری می باشند و بدیهی است که از قوانین مذکور مستثنا نیستند.

یک پدیده معمارانه همواره از درون و بیرون تحت تأثیر عوامل متغیری است که ناگزیر نگرشی پویا ایجاد می کند. معماری شاهد پدیداری مفهوم حرکت، گاه به صورت عینی و گاه به صورت ذهنی بوده است. فضای معماری بر اساس نگرش خاص یک معمار به پیرامون خود به وجود می آید. او ذهنش را به حرکت وا می دارد تا تفکر کند و فضایی مطابق با آنچه در ذهن می پروراند خلق نماید.
به طور کلی می توان حرکت در معماری را در سه دسته کلی جای داد:

1- حرکت فیزیکی

۲- حرکت معنایی

۳- عناصر متحرک

حرکت فیزیکی

اولین حرکتی که در معماری به نظر می اید حرکت فیزیکی است مخاطب، چنین حرکتی را تقریبا در تمامی بناها تجربه می کند. با این حرکت بیننده فضای معماری را درک می کند و زوایای مختلف فضا در برابر دیدگان او قرار می گیرد. حرکت فیزیکی را می توان به دو گونه متفاوت تقسيم نمود:
جابه جایی: گونه ی اول حرکتی است که اصل و پایه ی آن جابه جایی مادی از نقطه ای به نقطه دیگر است. در این نوع حرکت، مخاطب برای درک فضا، باید از مکانی به مکان دیگر جابه جا شود و جایگاه فیزیکی خود را تغییر دهد. خود این حرکت به دو نوع جابه جایی افقی و جابجایی عمودی قابل تفکیک است.
حرکت چشم:  نوع دیگر حرکت، حرکت چشم است که در آن چشم برای درک فضا و جزییات آن از نقطه ای به نقطه ی دیگر حرکت می کند. حرکت چشم می تواند به صورت عمودی و یا افقی باشد و یا به دور عنصری حرکت دورانی داشته باشد.

 چشم ،انسان همچنین می تواند حرکت آزاد و سیال داشته و تنها جنبش را در پی داشته باشد. در واقع مجموع دو حرکت جابجایی و حرکت چشم است که باعث درک ظاهری فضای معماری برای انسان می شود.

حرکت معنایی

حرکت معنایی، حرکتی است که موجب تغییر در ادراک مخاطب می شود. این حرکت ذهنی  است و تحولی که در آن اتفاق می افتد به جای مختصات جغرافیایی به مختصات ذهنی مخاطب برمی گردد. به این ترتیب معنایی را در ذهن مخاطب و یا استفاده کننده از بنا متجلی می کند. می توان گفت این حرکت در واقع نشأت گرفته از احساس مخاطب به هنگام درک فضاست.

بیننده می تواند در خیال خود تحت تأثیر احساس فضایی منتشر شده به دلیل نوع معماری بنا، حرکت کند و احساس های متفاوتی را تجربه نماید؛ بنابراین معمار می تواند توسط عناصر و عواملی که در دسترس اوست، ذهن مخاطب را به هر سو که می خواهد بکشاند و او را در عواملی که در ذهنش شکل گرفته است حرکت دهد.

وصل، گذر و اوج در فضای معماری، در قالب سه خاصیت یعنی سکون (مکث)، پویایی (حرکت فیزیکی)، سیالیت (حرکت بصری) شکل می گیرند. نمود عینی وصل، گذر و اوج را می توان در مسجد امام اصفهان مشاهده نمود. 

معماری متحرک

عناصر معماری متحرک

   حرکت از گذشته تا به امروز در معماری وجود داشته است. کاربرد عملی معماری متحرک در اواخر قرن بیستم با توسعه علومی چون مکانیک الکترونیک و رباتیک که امکانات جدیدی را پیش روی معماری قرار داده اند شدت یافت؛ اما این بدان معنا نیست که” تحرک پذیری” بی هیچ تفکر سابقه تاریخی و فقط در ساله ای اخیر مطرح شده باشد. رومیان باستان نیز از ترکیب سازه های سایه بانی در تعدادی از زمین های ورزشی خود استفاده می کردند. درها و پنجره ها نمونه سنتی حرکت عناصر در معماری با استفاده از عناصر دستی هستند.

امروزه سیستم ها توسعه زیادی به صورت دستی مکانیکی، الکترونیکی و هوشمند را تجربه کرده اند. آن ها در شکل های مختلف در معماری ظاهر شده اند. بخش هایی از سیستم های سیرکولاسیون عناصر سیستمهای خدمات و یا بخش هایی از پوشش ساختمان تکنیک های ساخت این نوع سیستم ها در نیمه دوم قرن بیستم میلادی توسعه چشمگیری پیدا کرد.

توسعه سیستم های الکترونیکی و دیجیتال باعث رشد چشمگیر این سیستم ها شد. معماری متحرک یا پویا به لحاظ کاربردی مفهومی نوین از کیفیت طراحی ساختمان ها است. به گونه ای که در عین حفظ تمامیت ساختاری بخش قابل توجهی از آن قادر به حرکت است. قابلیت تحرک ساختمان ها علاوه بر پاسخگویی به شرایط محیطی بر زیبایی بنا می افزاید. بدین ترتیب ،ساختار دارای عملکردی خواهد بود که از یک سازه ایستا و ساکن به دور است. نوع بروز حرکت در هر یک از عناصر مختلف معماری به روش های متفاوتی صورت می پذیرد.

این هدف یعنی متحرک سازی بخشی از ساختمان در وهله اول با دانستن اصول حرکت و قوانین حاکم بر آن و در وهله دوم با شناخت ابزارهای لازم برای کاربست این اصول امکان پذیر است.
با تلفیق حرکت در معماری، طراحان بعد جدیدی را به ساکنان نمایش می دهند که اجازه تعامل بیشتر با محیط را به آنها می دهد. ایجاد تعامل افراد با محیط می تواند در حرکت انتقال یا تغییر بنا نمود پیدا کند و این برای ساکنان آن، شگفت آور و جذاب خواهد بود. در معماری با عناصر متحرک، انعطاف و حرکت بر معماری اثر متقابل می گذارد و تأثیر اساسی روی تجربه افراد خواهد گذاشت. معمار یا طراحی که بتواند المانهای خاص را در این راستا در بنا تعبیه سطح جدیدی از آگاهی و هوشیاری را در ساکنان ایجاد کرده است. در معماری عناصر متحرک به موجب قانون تأثیر و تأثر بخشیدن در محیط تمایل به سازش با محیط وجود دارد. به این ترتیب که عنصر متحرک با محیطی که در آن واقع است خود را با آن منطبق می سازد. به عبارت دیگر می توان عناصر متحرک در ساختمان ها را تعادلی بین درون سازی و برون سازی دانست.

حرکت و انعطاف پذیری در معماری

   انعطاف پذیری به طور عام به قابلیت تغییر در اشیاء و اجسام گفته می شود. در معماری و طراحی، منظور از واژه انعطاف پذیری ساماندهی فضای انسان ساخت و تغییر در آن برای دستیابی به شرایط، نیازها و کاربست های جدید است. بعضی از فضاها برای پاسخ به نیازهای مختلف قابل تغییرند. در بعضی از موارد این تغییرات بیش از جابجایی مبلمان است. به عنوان مثال در خانه های سنتی ژاپنی دیوارهای داخلی می توانند برای ایجاد ترکیب های متنوع برای فعالیتهای گوناگون و در زمان های مختلف روز جابجا شوند.

در یک بنای انعطاف پذیر در صورت ایجاد هماهنگی های لازم با نظام ،سازه دیوارهای داخلی برای پاسخگویی به نیازهای مختلف در زمان های مختلف قابل جابجایی هستند. استفاده عملی از مفهوم انعطاف پذیری نیازمند سازماندهی و برنامه ریزی قبلی است. در غیر این صورت ساماندهی فضاهای داخلی خانه دچار بی نظمی و آشفتگی می شود.

در معماری مدرن راه حل های طراحی، تنوع زیادی پیدا کرده است. با استفاده از قابلیت های این تنوع معیارهای مختلفی چون سازه مستقل یا جداسازی فضاهای خشک و تر و یا تفکیک فضاهای ارتباطی و غیره مبنای طراحی انعطاف پذیر قرار گرفت. در تمام این راه حل ها بین عناصر ثابت و متغیر ساختمان تمایز ایجاد شده و تلاش شد که بخشی از طراحی بنا با شرایط جدید و تغییرات زندگی قابل استفاده باشد. نکته مهم قابل دریافت از تجربیات گذشته و کاربردهای بعدی آن این است که تمام مفاهیم مربوط به انعطاف پذیری از یک گونه و در یک مقیاس نیستند.

سقف متحرک falcons stadium

انعطاف پذیری تطبیق پذیر

این نوع انعطاف پذیری به تغییر در پارتیشن و دیگر عناصر ثانویه ساختمان، با توجه به تغییر نیازهای کاربری اشاره دارد. تطبیق پذیری قابلیت هماهنگ شدن یک فضا با شرایط جدید مورد نیاز است. در مسکن جدید، تطبیق پذیری قابلیتی است که نیازهای جدید را با تغییر در دیوارها و نصب قطعات در واحدهای مسکونی تأمین نماید، مشروط بـر ایـن کـه ایــن تغییرات در مساحت واحد مسکونی تغییری ایجاد ننماید. در عمل تطبیق پذیری تمام تغییرات داخلی از قبیل تغییر شخصیت و ساختار عناصر خرد و ترکیب فضاها را شامل می شود.

Loftcube

انعطاف پذیری عمومی (یکسره پیوسته)


   در این نوع انعطاف پذیری موضوع اصلی طراحی پلان آزاد است و طراحی ساختمان بدون برنامه ریزی و قابلیت استفاده همگانی است. در این شیوه معمولاً سازه های پیرامونی نسبت بـه سازه ها و تقسیم کننده های داخلی جدا طراحی میشوند و مستقل از هم در نظر گرفته می شوند. این امر به کاربر اجازه میدهد که از یک فضا با توجه به زمان و نیاز آن قابلیت استفاده چندگانه داشته باشد.

 

Eames_House

 انعطاف پذیری تغییر شکل پذیر

   در این نوع انعطاف پذیری معمولاً از اصول طراحی مدولار که شامل بخش های متحرک و قابل حرکت است استفاده می شود. طراحی تغییر شکل پذیر به افزایش و کاهش کمی یا تفکیک و تجمیع فضاها و امکان بازگشت به طرح اولیه واحد مسکونی پس از گسترش یا تقلیل مساحت آن گفته می شود. در این مورد انعطاف پذیری به معنای قابلیت پاسخ به رشد خانوار در مراحل مختلف زندگی است. به عبارت دیگر این قابلیت تغییر اندازه واحد مسکونی را چه در جهت کوچک تر شدن و چه در جهت بزرگتر شدن امکان پذیر می سازد. مفهوم تغییر پذیری با مطالعه تغییرات زیر بنا، نیازهای فضایی و شکل واحد مسکونی ارتباط پیدا می کند. نیاز به این گونه انعطاف پذیری ممکن است به دلیل نیازهای بلندمدت و یا کوتاه مدت باشد. نوع بلندمدت با تغییر اندازه خانوار و نیاز به فضاهای بیشتر برای زندگی بروز می نماید و نوع کوتاه مدت، تغییر فضا به دلایل دیگر است. تغییرپذیری از دو طریق اضافه کردن به زیربنای موجود خانه و یا تفکیک فضاهای آن (بدون تغییر مساحت) قابل دست یافتن است.

transformable modules by michael jantzen


انعطاف پذیری متحرک (قابل حمل)

در این روش، از سازه های قابل حملی استفاده می شود که این عناصر را می توانند در مکان های مختلف سرهم کرد. به عبارت دیگر معماری که قابلیت تغییر مکان در یک محدوده زمانی را دارد. در واقع این نوع سازه ها برای تغییر مکان نیازمند وسایل حمل و نقل زمینی، هوایی و دریایی هستند. از مزایای اصلی این روش استفاده از بناها در شرایط مکانی و اقلیمی متفاوت است. از ساختمان های قابل حمل به صورت موقتی برای تعداد دفعات زیادی می توان استفاده کرد.

mobile home

انعطاف پذیری پاسخگو

در این نوع ساختمان ها عناصر معماری به شرایط بیرونی و محیطی از جمله نور صوت و حرارت عکس العمل نشان می دهند. معماری پاسخگو نوعی از معماری متحرک بوده که دارای قابلیت پاسخگویی به نیازهای کاربران است. لزومی ندارد که این نوع معماری حتماً از نوع هوشمند باشد مگر اینکه پاسخ های مورد نیاز نیازمند نوعی پردازش هوشمندانه باشند. برای مثال یک دیوار خشتی در پاسخ به هوای گرم بیرون خانه هوای سرد و خانه هوای سرد و خنک را در فضای داخلی فراهم می آورد. این کنش از جمله خصوصیات مصالح است که البته جدا از پردازش هوشمندانه نیست. چراکه دیوار خشتی، درست بر مبنای اطلاعات داده شده از بیرون ساختمان و پردازش کردن آن، دست به خنک کردن فضای درون ساختمان زده است. لذا این واکنش جزو معماری هوشمندانه به حساب می آید. بعضی تعاریف در مورد پاسخگو نشان می دهند که این نوع معماری معرف نوع خاصی از پاسخگویی است که همانا پاسخگویی حرکتی نام دارد. درون مایه یک سیستم پاسخگو این است که چطور سازه های مکانیکی را در کنار معماری قرار دهیم تا بر یکدیگر کنش متقابل و هوشمندانه داشته باشند. «استرک» در سال ۲۰۰۳ معماری پاسخگو را این گونه تعریف می که شامل اصلاحات و تغییراتی در فرم است تا به طور مداوم در برابر شرایط محیطی که آن را احاطه کرده اند، عکس العمل نشان دهد. این پاسخ های حرکتی باید تمامی کنش ها را در معماری در بر بگیرند.

نمای متحرک

معماری متحرک و الهام از طبیعت

   انسان از ابتدای آفرینش به نوعی از محیط زیست اطراف خود الهام گرفته است و در ساخت و طراحی وسایل مورد نیاز خود از آنها استفاده کرده است. عنکبوت ها با طراحی و بافتن ریسمان هایی که به استحکام فولاد هستند، برای خود آشیانه هایی می سازند. زنبورها با رعایت کلیه قوانین هندسی پناهگاهی امن و مطمئن برای خود طراح می کنند. موریانه ها خانه های خود را در بیابان ها و در هوایی بسیار گرم می سازند و تلاش می کنند با کندن راه هایی پیچیده در خاک، سیستم گرمایی و تهویه، داخل لانه های خود را خنک  و متعادل نگه دارند.

طی حدود چهار میلیارد سال از آفرینش ،زمین طبیعت خود، طراح و معمار نهایی است. طی این مدت گیاهان و جانوران توانسته اند با طراحی لازم بر مشکلات محیط زیـست فائق آیند.
بررسی و مطالعه حرکت و سازوکارهای حرکتی در هر دو محیط طبیعی و مصنوع، موضوع مورد توجه و تعمق در اولین پروژه پژوهش هنر مهندسی و الگوبرداری از طبیعت است، که منجر به طراحی و ساخت سازه ژئودزیک باز و بسته شونده گردید. اساساً سازه های “باز و بسته شونده” یا “گسترش پذیر” نیز مانند بسیاری از ساخته های بشر با الهام و الگوبرداری از طبیعت شکل گرفته و به وجود آمده اند.

در طبیعت، همیشه، همه چیز در حرکت است و حرکت نیز با باز و بسته شدن و تغییر حالت اندامهای حرکتی اتفاق می افتد. از این رو مثال های فراوانی در این زمینه در طبیعت می توان یافت که باز شدن برگ درختان و شکوفه ها، باز شدن بال حشراتی که به تازگی از پیله خود بیرون آمده اند و سرانجام باز شدن و گسترش جهان هستی از آن جمله اند.

ساختارهای پیچیده و گوناگون طبیعی همواره الهام بخش طراحان و معماران بوده است. شناخت، درک و بهره گیری از فرمها و ساختارهای طبیعی و مکانیزم پویای آن ها به معماران کمک کرده است تا طرح هایی جذاب پر معنا و انسانی خلق کنند.
پیشرفت های معاصر در علوم رایانه ای از یک سو منجر به درک و شناخت بهتر و عمیق تری از طبیعت گشته و از سوی دیگر بر ساختار بناها و شهرها تأثیر گذار بوده است. ابزار دیجیتالی امروزی، نه تنها مصالح و تکنولوژی های ساخت را تغییر داده اند بلکه ساخت فرم های بسیار پیچیده و هوشمند را نیز ممکن ساخته اند.
ساختارهای موجود در طبیعت این توانایی را دارند که انواع مانورهای حرکتی را انجام دهند و همچنین می توانند خود را  در وضعیت خاص تعادلی نگه دارند. حرکت و تعادل جانداران یک مسئله مهم مکانیکی است. جانداران، دستگاه ها و ماشین هایی هستند که به کمک نیروهایی به حرکت درمی آیند و کار را انجام می دهند. همچنین  ساختمان هایی که تحت اثر نیروهای وارده در حالت تعادل قرار می گیرند. هرکدام از انواع جانوران دارای دستگاه ها و اعضایی هستند که حرکت و تعادل آن ها را امکان پذیر  می سازد.

برای نمونه جانوران زمینی مانند انسان و چهارپایان به کمک سیستم استخوان بندی و ماهیچه ها توانایی انجام حرکات گوناگونی بر روی زمین را دارند. جانداران دریایی مانند ماهی ها و نهنگ ها دارای اعصابی مانند باله ها هستند و شکل عمومی آن ها طوری است که برای شرایط دریایی و حرکت در آن مناسبت تمام دارد.
عملکرد هر یک از انواع جانوران با شرایط محیطی آن جانور هماهنگی دارد و به عبارت مهندسی، جانوران ماشین هایی هستند که در طبیعت برای شرایط خاص محیطی خود و نیازهای حیاتی وابسته به آن طراحی و ساخته شده است.
همچنین ردیابی انواع جانوران در طی دوران گذشته این نتیجه را به دست داده است که از دیدگاه تکاملی نیز تغییرات فرمی جانوران در طول زمان همواره در جهتی صورت گرفته است که کارایی مکانیکی آن ها را به عنوان یک ماشین کامل افزایش بدهد.

علم جدید بیونیک حاصل تلفیق طبیعت و تکنولوژی است. بدین معنا که با مطالعه سیستم های طبیعی به طراحی اشیا و محصولات می پردازد. آشنایی با این علم با توجـه بـه محوریت توجه به طبیعت در محصولات سنتی می تواند مفید باشد. واژه ی بیونیک از دو واژه مکانیک و بیولوژی تشکیل شده و در زبان یونانی به نام های بیومیمتیک، بیوگنوسیس و بیومیمکری خوانده می شود. نام گذاری بیونیک خود نشان دهنده ی بین رشته ای بودن این علم است. در طراحی و معماری، برداشت های بیونیکی را میتوان به دو دسته ی فـرم گــرا  و ساختار گرا تقسیم نمود.

1-بیونیک فرم گرا: این دسته از برداشت های بیونیکی بر فرم و مفاهیم حجمی عناصر طبیعی و همچنین به وجوه بیرونی احجام بر پایه ارزش های زیبایی شناسی تأکید دارد. در بیونیک فرم گرا که بنام بیومورفیک نیز خوانده می شود، یک جریان انتزاع با روش هایی چون خلاصه سازی و استریلیزاسیون فرم طبیعی در جهت رسیدن به فرمی ناب و گویا اتفاق می افتد و طراح با حفظ روح کلی حجم و سطوح و خطوط اصلی و حذف جزییات می کوشد به فرمی زیبا و تاثیر گذار برسد.

۲-بیونیک ساختار گرا: این دسته بر جنبه های درونی احجام که شامل انواع سیستم های حرکتی، مکانیزم های پیچیده، سیستم های کنترل و غیره است، تأکید دارد. بیونیک ساختارگرا در طراحی و ساخت فرایندهای حرکتی و مکانیکی بر اساس حرکات اندامهای جانوری یا گیاهی یا برداشت روش هایی برای تطبیق با شرایط جوی یا جغرافیایی بسیاری موارد دیگر کارساز است. ضمن اینکه یک الگوسازی ساختاری بدون توجه به فرم و اجزای آن امکان پذیر نیست در نتیجه الهام و الگو گرفتن از ساختارهای موجود در طبیعت (از جمله گیاهان، حیوانات و بدن انسان) برای طراحی سازه های متحرک، به دو منظور اصلی زیر صورت می پذیرد:
– الگوبرداری از نحوه باز و بسته شدن و حرکت: بررسی و مطالعه مربوط به حرکت و تعادل جانوران از دیدگاه مکانیکی دارای وجوه و مسائل مکانیکی مشترکی است که در مورد انواع جانوران یکسان است. علاوه بر آن حرکت و تعادل هر یک از انواع جانوران از ویژگی هایی برخوردار است که ویژه آن جانور به خصوص است. در این میان، ساختارهای زیستی موجود در طبیعت از بسیاری از مکانیزم های تاشوندگی و گسترش پذیری برای تغییر شکل استفاده می کنند.

در این نوع الگوبرداری، از طبیعت و ساختارهای موجود در آن جهت طراحی و دسته بندی گونه شناسی حرکتی (نوع و نحوه حرکت) استفاده می شود. نحوه باز و بسته شدن گل ها، پرواز و بال پرندگان و حشرات، ساختارهای حرکتی بدن حیوانات و انسان از جمله این الگوبرداری های حرکتی هستند.
– الگوبرداری جهت طراحی مکانیزم حرکتی: در این نوع الگوبرداری، طراحی عناصر و جزییات مکانیزم حرکتی هدف اصلی است. منبع بسیاری از الهامات طراحی اتصالات حرکتی در سازه های متحرک از بدن و ساختار موجودات زنده به ویژه بدن انسان است. ساختارهای متحرک در طبیعت می تواند اطلاعات سازمان یافته ای از انواع اتصالات،مفاصل و درجه آزادی را فراهم آورند.

چهره طبیعت به صورت دوره ای تحول می یابد. اثر معماری به عنوان ظرف شکل زندگی انسان، فارغ از تغییرات نمی باشد و برای جلوگیری از قطع ارتباط حقیقی انسان با جهان پیرامون، باید بتواند جریان حیات را در خود منعکس سازد؛ چرا که این زندگی است که به اثر معماری معنا می بخشد و به آن هویت می دهد.

لذا جهت پاسخگویی به این تغییر و تحولات دائم، باید بده سده ارزش بنیادی معماری ویتروویوسی که عبارتند از زیبایی، ایستایی ، عملکرد عنصر دیگری نیز اضافه گردد و آن جوهر “تغییر” است. طبیعت همچون انسان از محیط تاثیرپذیر است و این تاثیر را می توان ادراک نامید. این ادراک در جمادات بسیار ضعیف، در گیاهان و حیوانات برتر و
در انسان به اوج خود می رسد. به این ترتیب مراتب ادراک را می توان بر اساس مراتب موجودات طبقه بندی کرد. 
تفاوتی که یک معمار با سایر افراد دارد در قابلیت او به داشتن چشم اندازهای متفاوت و درک امکانات مختلف برای ارائه راه حل هایی خلاقانه و با شناخت زمینه های موجود در جهت رفع نیازهای واقعی انسان است. معماری ایجاد آن فضایی است که دیده نمی شود، اما بیشترین تاثیر را می گذارد.

در معماری، آنچه که فرد را برمی انگیزد تا به فعالیت های خالقانه بپردازد نیاز به تازگی، تنوع و پیچیدگی،
یافتن آنچه که احساس فرد را تحریک کند، نیروی عقل را به چالش بکشد و همچنین درک بهتر مسائل است.

مهمترین ویژگی ذاتی طبیعت خلق و زایش  همیشگی آن است. به همین جهت ضروری است که فرآیند زایش و اصول و قوانین حاکم بر آن بررسی شود. پس از این بررسی است که مکاتب طبیعت گرا می توانند در مبانی خالقیت و طراحی از بزرگترین مظهر خلق و زایش الگوبرداری نمایند.

 

Green-Architecture

انسان و طبیعت

درطول تاریخ بشر بیشتر درپی تسلط بر طبیعت بوده است . بشری که در ابتدا دراندیشه ی ساختن سرپناهی ساده بود،با تداوم زمان و به وجود آمدن ارتباطات جمعی به ساختن شهرها و کشورها پرداخت. ازاثرات قابل توجه انسان بر محیط، جنبه های فرهنگی است .
تاریخ از تغییراتی که بشر برمحیط وارد می آورد سخن می گوید خرد به تعریفی ، قابلیت – وتطابق پاسخگویی با محیط است . قابلیت طرح روندی اجرایی، بر اساس اطلاعات کسب شده از طریق حس های بشری و قدرت تحلیل و تجزیه، مهم ترین دلایل بقای بشر است . انسان با تکیه برفن آوری و عدم توجه به عوامل طبیعی ، توسعه را درهر شرایطی ادامه داده است .
حال یکی از موضوع هایی که دراین عصر،نگرانی های جدی به دنبال داشته رابطه رو به زوال انسان وطبیعت است؛ طبیعتی که به سان گاهواره ای انسان را در خود جا می داد اینک به طرز ی غریب جایگاه و منزلت معنوی پیشین خود را از دست داده است.ازنظر بسیاری از اندیشمندان، همزمان با پیشرفت های فن آوری اززمین به عنوان منبع اصلی تامین نیازها استفاده شد و این آغازی بود بر آن چه امروز انسان را محاصره کرده است . 

همسویی معماری با طبیعت

پل آندره می گوید: در رویارویی با طبیعت باید احترام کنیم اما نباید بترسیم، باید به طبیعت و زیبایی های آن احترام بگذاریم و بعضی کارها را در نقاط خاص در زیباترین چشم اندازهای جهان انجام ندهیم. اما وقتی الزم است که جایی جاده ای یا پلی باشد باید با حفظ احترام به طبیعت بسازیم. 
هدف از راز و نیاز کردن با طبیعت به همین شکلی که هست خلاصه نمی شود بلکه می توان مفهوم طبیعت را از طریق معماری دگرگون ساخت. این روند منتزع کردن طبیعت از طریق معماری است در این صورت انسان رابطه ای تازه را با طبیعت کشف خواهد کرد و به جای اینکه انسان، طبیعت را متلاشی و آن را با بی نظمی زیر سلطه ی خود در آورد می تواند همراه و همسو با ضرباهنگ آن شود.

دیگر نباید طبیعت و فرهنگ را از هم جدا کرد، بلکه آموخت به نحوی دو سویه به داد و گرفتاری های میان طبیعت و فرهنگ و جامعه اندیشید. 
ادغام یک کلبه کوهستانی در محیط طبیعی آن به نحوی که طبیعت و ساختمان از هم قابل تمایز نباشد،خواستنی است که می تواند جنبه ای غیر صادقانه داشته باشد،انسان میداند که بایستی به طبیعت دست اندازی کند، اما جرات لازم برای این کار را ندارد و در عین حال فراموش می کند که ساختمان یک مصنوع است و به این دلیل نمی تواند جزئی از طبیعت باشد. لوییجی اسنوزی می نویسد: زمانی که قصد ایجاد بنا در یک بستر طبیعی را داریم.محوطه را لحظه ای از استحاله ی دراز مدت طبیعت پنداشته ، در ابادانی ان تلاش می کنیم. بدین ترتیب چنین می پنداریم که می خواهیم بنایی را در منظره ای طبیعی جا سازی کنیم. گویی میخواهیم منظره ی جدیدی خلق نماییم.

حتی احداث ساختمان در بافت و زمینه ای تاریخی، نه به معنی تطبیق کامل ساختمان با محیط، بلکه ایجاد سازماندهی فضای جدیدی است که با بافت قدیم را به شهر جدیدی تبدیل کند.استوزی طبیعت را نفی نمیکند.اما
ان را جزیی با ارزش و برابر در این مجموعه تلقی می کند. انچه بایستی ساخته شود نباید در طبیعت حل شود، اما الزام است طبیعت را در طرح چنان مد نظر قرار داد که نهایتا مجموعه ای کامل و یگانه به وجود اید .

تطابق با اقلیم

باشروع قرن 20 راهکارهایی که از طبیعت نشأت گرفته بودند کنار گرفته شدند و بجای آن راهکارهای تکنولوژیکی جایگزین شدند. این در حالی است که هزینه تاسیسات مکانیکی، روز به روزگرانتر وتامین انرژی مشکل تر و همچنین آلودگی محیطی دراثر استفاده ازتکنولوژی مدرن هر روز بیشتر می شدند. لذا در قرن حاضر بسیاری از کشورهای توسعه یافته برای دستیابی به الگوهایی در راستای تحقق اهداف معماری پایدار در تلاش اند و توجه محققان و مهندسان در این کشورها به سمت انرژی لایزال و بدون الودگی مانند انرژی خورشیدی، باد، آب، خاک واستفاده از شرایط اقلیمی به منظور تنظیم شرایط محیطی گردیده است.

و هر روز دراین زمینه ابداع و روش جدیدی ارائه و مورد استفاده قرار می گیرد. بررسی معماری سنتی ایران نشان دهنده معماری پایدار است. در گذشته، نمونه های متعدد ساختمان هایی در معماری سنتی ایران وجود دارد که ضمن توجه به مسائل زیبا شناختی و حفظ محیط طبیعی به گونه ای عمل کرده که پاسخگوی نیاز اقلیمی هر منطقه می باشد.

Green-Architecture

تطبیق پذیری در طبیعت


اگر یک سازه ساختمانی بخواهد به صورت پایدار عمل کند باید اصول طبیعی را در خود داشته باشد . یکی از اصول مهم در ارگانیسم های طبیعی این است که می توانند خود را با محیط اطراف خود تطبیق دهند و در شرایط گوناگون قابلیت پاسخگویی به محیط اطراف خود راداشته باشند و با قابلیت تطبیق و تغییر خود تداوم خود را در طبیعت حفظ نمایند . برای مثال گیاهان با حساسیت چشمگیری دست کم 15 متغیر محیطی متفاوت را پیوسته بررسی می کنند.

از جمله جاپایی که روی خاک باقی می ماند یا سنگی که در جوار گیاهی قرار دارد، درک می شود و روی گیاه اثر می گذارد . پاسخ های هماهنگ و یکپارچه پس از رجوع به بانک اطلاعات درونی ایجاد می شود. این بانک، وضعیت بوم شناختی محیطی را که گیاه در آن به سر می برد، مشخص می کند. اما پاسخ های هماهنگ و یکپارچه به برقراری ارتباط نیاز دارد. سلول ها و بافت های گیاهی به کمک مولکول های متنوعی با هم ارتباط برقرار می
کنند. پروتئین ها، پپتیدها، هورمون ها، لیپیدها، قطعاتی از دیواره سلولی و دیگر کربوهیدرات های پیچیده می توانند نقش پیام رسان را ایفا کنند.

پیام های مکانیکی، هیدرولیکی، اکسیداسیونی و الکتریکی نیز در برقراری ارتباط موثرند. ما انسان ها هوش را با تشخیص حرکت می شناسیم .اما این تعریف کاملی نیست. عمل رفتار هوشمندانه در هر جانداری، افزایش سازگاری با محیط است .در گیاهان انعطاف پذیری رفتاری، جایی است که هوش خود را نشان می دهد. برای اینکه هر جانداری پاسخ هوشمندانه یی از خود بروز دهد، شرایط محیطی چالش زا نیاز است.

ساقه در حال رشد می تواند با کمک نور مادون قرمز، نزدیک ترین همسایه های رقیب خود را حس کند، نتیجه فعالیت های آنها را پیش بینی کرده و اگر لازم باشد به نحوی مانع وقوع آن شود .شکل ساقه ، رشد و جهت گیری
آن برای حفظ بهترین موقعیت نسبت به نور خورشید، تغییر می کند .موقعیت برگ ها برای دریافت نور مناسب اصلاح می شود .برای مثال وقتی همسایه های رقیب به نخل استیلت نزدیک می شوند، کل گیاه با رشد متفاوت ریشه های پشتیبانی که ساقه را حمایت می کنند، به سادگی جابه جا می شود.ریشه ها، شیب رطوبت و مواد معدنی را در خاک دنبال می کنند . وقتی ریشه به بخش های غنی خاک می رسد، بر میزان رشد خود می افزاید،اما وقتی ریشه های رقیب نزدیک می شود، رشد خود را کند می سازد.

این مکانیسم هماهنگی با محیط را می توان در ساختمان چشم انسان نیز مشاهده کرد .زمانی که انسان وارد محیط تاریک می شود مردمک انسان باز می شود تا حداکثر نور محیط را جذب کند و برعکس وقتی به محیطی با نور شدید وارد می شود با جمع کردن خود مانع از ورود نور زیاد و آسیب به چشم می شود.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

خرید سقف متحرک با بهترین قیمت